بی زهره. [ زَ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + زهره ) فاقد زهره. رجوع به زهره شود. || بی جرأت. جبان. ترسو : اگر چه دزد با صد دهره باشد چو بانگش برزنی بی زهره باشد.
نظامی.
|| بی حمیت و بی شرم. ( آنندراج ). بدون تعب و خجلت. || خوش خلق. || صبور و بردبار. ( ناظم الاطباء ).