بی ریخت شدن: [ اصطلاح در تداول عامه ] بی قواره شدن. بدترکیب شدن . بدشکل شدن. نازیبا شدن.
( ( رنو سرمه یی رفت توی حیاط بزرگ و دم پله های پهن ایوان ترمز کرد. زن قدبلند ولاغری از ایوان دادزد. "نه اینجا نه توی کوچه پارک کن . حیاط بی ریخت شد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص29 . ) )
( ( رنو سرمه یی رفت توی حیاط بزرگ و دم پله های پهن ایوان ترمز کرد. زن قدبلند ولاغری از ایوان دادزد. "نه اینجا نه توی کوچه پارک کن . حیاط بی ریخت شد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص29 . ) )