بی رگ

/birag/

مترادف بی رگ: بی تعصب، بی حمیت، بی درد، بی غیرت

متضاد بی رگ: باحمیت، دردآشنا

معنی انگلیسی:
cowardly, effeminate, indolent, nerveless

لغت نامه دهخدا

بی رگ. [ رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی +رگ ) که رگ ندارد. بی رگ و پوست. بی جان :
بدو گفت گردوی کای پیر گرگ
تو نشنیدی آن داستان بزرگ
اگرچه برادر بود دوست به
چو دشمن بود بی رگ و پوست به.
فردوسی.
|| کنایه از بیدل و بی غیرت. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مرد بی غیرت و بی حمیت و بی عصبیت چه عصب در لفظ عرب بمعنی رگ و پی است که قوت حرکت بدن بدان است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و رجوع به رگ شود. || کنایه از کاهل در کار.تنبل. بی پشت کار. ( یادداشت مؤلف ).، بیرگ. ( اِخ ) رشته کوه جنوب شرقی ایران در بلوچستان در شمال شرقی ایرانشهر. امتدادش از شمال غربی تا جنوب شرقی است و ارتفاعش به 2740 متر میرسد. ( دایرة المعارف فارسی ).

فرهنگ فارسی

کنایه ازبی غیرت، کسی که غیرت وتعصب نداشته باشد
( صفت ) کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد بیغیرت بی عرق .
رشته کوه جنوب شرقی ایران در بلوچستان در شمال شرقی ایرانشهر امتدادش از شمال غربی تا جنوب شرقی است ٠

فرهنگ معین

(رَ ) (ص مر. ) بی غیرت .

فرهنگ عمید

بی غیرت، کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد.

گویش مازنی

/birag/ نوعی ناسزا بی غیرت

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> بی رگ
بی غیرت؛ کسی که توهین / تحقیر / ظلم را بپذیرد و در برابر مقاومتی نکند.
مثال:
این همکار قدیمی مان آدم بی رگی است، بارها شاهد بودم که رئیس به او پرخاش کرد و با لحن زشتی با او حرف زد ولی او همه را با خونسردی تحمل کرد و به روی مبارک خودش هم نیاورد.

پیشنهاد کاربران

بی حیا و احمق نمیشه فاطمه جان. .
بی حیا به کسی میگن که از گستاخی و بی ادبی ابایی ندارد.
احمق هم به کسی میگن که به طور کلی از دنیای واقعیت دور و در خیال و توهم پرسه می زند.
اما بی رگ کسی است که حرمت نفس ندارد . بی قدر و منزلت است و توهین و تحقیر را نه تنها به راحتی می پذیرد بلکه از تکرار ان هم ابایی ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثل اردکی هست که اب به پرش های نمی ایستد.

بی حیا و احمق

بپرس