بی روایی

لغت نامه دهخدا

بی روایی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) ناروایی.عدم رواج. کساد. بیرونقی بازار. کاسدی :
کاسدی و بی روایی از لب و دندانْت
بر صدف و درّ و بر شکر زده داری.
سوزنی.
رجوع به روا شود.

فرهنگ فارسی

ناروایی . عدم رواج . کساد . بی رونقی بازار کاسدی .

پیشنهاد کاربران

بپرس