بی دینی در ایران

پیشنهاد کاربران

حساب دینداری و خداباوری را باید از هم جدا کرد. وظیفه اصلی دینداران و شریعت مداران در طول تاریخ ادیان تاکنون حفظ و نگهداری یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی - مذهبی و نام و کتاب بنیانگذاران و مخترعین یوغ ها و نام و آثار نزدیکان آنان در ذهن و زبان و خط انسان بوده است و تلفظ نام خداوند به زبان این یا آن قوم. به عنوان مثال برای یک یهودی نام های آبراهام ( ابراهیم ) ؛ ایساّک ( اسحاق ) ؛ جاکوب ( یعقوب ) ؛ ایساو ( عیسو ) و موسا ( موسی ) ؛ تورات ( تورا ) و یاهوَ ( یَهوَ ) زیبا و دلنشین می باشند. برای مسیحیان نام ایسا مسیح
...
[مشاهده متن کامل]

و آنهم بیشتر تلفظ اروپایی آن بصورت Jesus Christ ؛ ایوان گلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) ؛ بی بل ( Bibel ) و سرور یا پدر آسمانی و برای زرتشتیان زرتشت ؛ اوستا و اهورامزدا و برای مسلمانان محمد ؛ قرآن و الله. میتوان به سهولت نتیجه گرفت که هدف دینداران و حتا خود بنیانگذاران ادیان شناخت حقیقت و خداوند نبوده است و به سمت چنین معرفتی هیچگونه گرایشی نداشته اند و سخن گفتن آنان در پیرامون حقیقت و خداوند تنها بهانه بوده است . لذا باور این حقیر این است که خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسانی را برای هدایت بشر انتخاب و معبوث و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را نجوّا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم و همچنین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی - مذهبی از طرف خداوند متعال برگردن و دوش و گرده انسان نهاده نشده اند بلکه توسط بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین آنها و آنهم با هدف زنده نگاه داشتن نام و اثر خود در ذهن و زبان و خط انسان ( چه موافق و چه مخالف ) و حفظ و بقاء آنها در حافظه و خاطره تاریخ و از آن طریق رسیدن به شهرت جهانی و آنهم با تبعیت و پیروی از نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلی و قبیله ای در اعصار و شرایط تاریخی مختلف باستان. همچنین اعمال دست و پاگیر و پیش پا افتاده و بازدارنده رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل و تلف کننده عمر و وقت و انرژی از قبیل پرستش و ستایش ؛ نیایش و مناجات ؛ دعا و عبادات ؛ احداث معابد و قربانی حیوانات ؛ زیارت امکان به اصطلاح مقدس و خدمت به خدا و طاعت و بندگی توسط خداوند تحت عنوان تکلیف بر سر راه و پیش پا و روی انسان نهاده نشده اند. از همه مهمتر اینکه خداوند متعال انسان را برای طاعت و بندگی و تسبیح و ذکر نیآفریده است بلکه برای همدمی و انس و گفت و شنود مستقیم در سطح عالی و نهایت کمال با خود و برخودار نمودن انسان از حیات جاودانه و آشنایی کامل انسان با دانش و قدرت خویش.
هر متفکر و اندیشمندی که در راه شناخت و درک حقیقت وجود خود و خداوند قدم بردارد و در طی اندیشیدن و احساس و فکر کردن و تخیل و توهم در باره حقیقت و خداوند از یک دین و مذهب خاص و ویژه دفاع ؛ حمایت ؛ پشتیبانی و پیروی کند هرگز به شناخت و درک حقیقت و خداوند نائل نخواهد گردید و هر فرد انسانی که از طریق دین و مذهب به خداوند باور و ایمان داشته باشد، گمراه محسوب می شود و هر چقدر که باور و ایمان او عالیتر و استوار تر باشد، گمراه تر و الا آخر تا رئوس مخروط های دینی که در آنجا گمراه ترین ها جلوس و ماوا کرده اند.

بپرس