بی دشمن. [ دُ م َ ] ( ص مرکب ) که دشمن و خصم ندارد. که بر کین کسی نیست یا بر کین او کسی نیست : یکی مرد بی دشمنم پارسی همان باردارم شتروار سی.فردوسی.رجوع به دشمن شود.