بی دستور

لغت نامه دهخدا

بیدستور. [ دَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + دستور ) بیرخصت و بی اجازه. ( ناظم الاطباء ). مقابل بدستوری. || بدخلق و گستاخ. || بیقاعده وبدون پیشرو. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به دستور شود.

فرهنگ فارسی

بی رخصت و بی اجازه ٠ مقابل به دستوری یا بدخلق و گستاخ ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس