بی خبری
/bixabari/
مترادف بی خبری: تغافل، جهل، غفلت، ناآگاهی، نادانی، ناهشیاری ، ناغافل، ناگهان
متضاد بی خبری: آگاهی
برابر پارسی: ناآگاهی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
سفاهت، حماقت، جهالت، بی خبری
نادانی، جهالت، بی خبری، جهل، ناشناسی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پرنده شب =خفاش
بی پناه
متروکه
دور افتاده _
متروکه : دور افتاده _