بی خبر بودن از کسی : بی اطلاع بودن از وضع و حال کسی ( ( پیرزن و پیرمرد خیلی وقت است ازم بی خبرند حالا غافلگیرشان می کنم و یکهو در خانه را باز می کنم و می روم تو و داد میزنم: من آمدم . ) ) ( بادها ۳۳7 )+ عکس و لینک