بی حقیقت


معنی انگلیسی:
false, insincere, hollow-hearted

لغت نامه دهخدا

بی حقیقت. [ ح َ قی ق َ ] ( ص مرکب ) ناراست و ناخالص. ( آنندراج ). || بی وفا. || ناسپاس. || نمک بحرام. || بطور نادرستی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ناراست و ناخالس ٠ یا بی وفا ٠ یا ناسپاس ٠ یا نمک بحرام ٠

مترادف ها

hollow (صفت)
خشک، پوچ، تهی، مجوف، مقعر، خالی، پوک، غیر صمیمی، توخالی، میان تهی، گودافتاده، بی حقیقت

فارسی به عربی

جوف

پیشنهاد کاربران

بپرس