بی حرکتی
فرهنگستان زبان و ادب
{freeze} [هنرهای نمایشی] ثابت ماندن بازیگر بر روی صحنه در مدت زمان معین
مترادف ها
مهملی، بی حرکتی
خاموشی، سکون، خموشی، بی حرکتی، جزم
رکود، بی حرکتی
رکود، بیهودگی، بی حرکتی، تنبلی، ناکنش، بی اثری، بی حالی، بی کاری
خاموشی، سکون، خموشی، بی حرکتی، جزم
عدم تحرک، بی حرکتی، بی جنبشی
استواری، سکون، بی حرکتی، بی جنبشی، غیر منقولی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سکون