بی حرف پیش

پیشنهاد کاربران

معنیبی حرف . [ ح َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) بی سخن و بدون تکلم . || بدون رد کردن . || بدون شک . || فوراً و فی الفور. ( ناظم الاطباء )
بی سخن پیش
بی حرف پیش: [ عامیانه ] اگر خدا بخواهد. در تداول ( عامه ) تعویذ گونه ای است که پیش از عمل و اقدام یا کاری که کنند یا واقع شود گویند چه معتقدند کاری را که از پیش از وقوع آن خبر دهند آن نخواهد شد. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
...
[مشاهده متن کامل]

( ( مرد دوم کوتاه قد بود و چاق. " امروز قولنامه ی کوچه رفیعی را امضا می کنیم. بی حرف پیش. "کمر شلوار را از زیر شکم کشید بالا . بی حرف پیش آقای امینی ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 8 . ) )

بپرس