بی حال کردن


معنی انگلیسی:
enervate, stupefy

مترادف ها

enervate (فعل)
بی اثر کردن، ناتوان کردن، سست کردن، بی رگ کردن، بی حال کردن، جسما ضعیف کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس