بی ثباتی

/bisobAti/

مترادف بی ثباتی: سستی، نااستواری، ناپایداری

متضاد بی ثباتی: استواری

معنی انگلیسی:
instability, flux, uncertainty, unsteadiness, instabillity

مترادف ها

tergiversation (اسم)
ارتداد، برگشت، بی ثباتی، تناقض گویی

transience (اسم)
کوتاهی، زودگذری، ناپایداری، بی ثباتی، فراگذری

variation (اسم)
تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری

fluctuation (اسم)
تغییر، نوسان، ترقی و تنزیل، بی ثباتی

inconsistency (اسم)
نا سازگاری، تناقض، ناجوری، تباین، بی ثباتی، نا استواری، ناهماهنگی

mutability (اسم)
بی قراری، بی ثباتی، تغییر پذیری، تلون

inconstancy (اسم)
ناپایداری، تلون مزاج، بی ثباتی، عدم ثبات

instability (اسم)
بی ثباتی، نا استواری

فارسی به عربی

اختلاف , تضارب

پیشنهاد کاربران

بپرس