بی ثبات کردن


معنی انگلیسی:
destabilize

مترادف ها

vary (فعل)
تغییر دادن، عوض کردن، دگرگون کردن، تغییر کردن، بی ثبات کردن، فرق داشتن، متنوع ساختن، تنوع دادن به

destabilize (فعل)
بی ثبات کردن، غیر ثابت کردن

فارسی به عربی

غیر مستقر

پیشنهاد کاربران

بپرس