بی ثبات
/bisobAt/
مترادف بی ثبات: سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم، بی دوام، بی قرار، متلون، مردد، هردم خیالی، هوایی، پادرهوا، متغیر، ناپایدار ، نامتعادل، بی تعادل، ناآرام، بحران زده، بحرانی
متضاد بی ثبات: استوار، باقی، آرام، باثبات
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
جَرا
مترادف ها
دمدمی، لوس، بی وفا، متلون، بی ثبات
بی قرار، متغیر، تغییر پذیر، بی وفا، بی ثبات، پر از تنوعات
زرنگ، عیار، متغیر، حیله گر، با تدبیر، فریب امیز، بی ثبات، دست و پادار، با ابتکار
نا پایدار، ناپایا، زود گذر، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی پایه، لرزان
چموش، بی ثبات، تغییر کننده
نا پایدار، تغییر پذیر، قابل تغییر، بی ثبات
مست، متلون، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی استحکام، بی عزم، بی اطمینان
نا پایدار، بی ثبات، سپنج، موقتی، موقت
دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان
دشوار، بی ثبات، لیز، لغزنده، لغزان
فانی، بی وفا، بی ثبات
ضعیف، سست، نحیف، بی ثبات، لرزان، افتادنی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بی پا [قدیمی، مجاز] بی ثبات، ضعیف.
بی قوام . [ ق ِ / ق َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی قوام ) ناپایدار. بی ثبات . بی استحکام : پرهیز کن از کسی که نشناسددنیا و نعیم بی قوامش را. ناصرخسرو. رجوع به قوام شود.
سبک سایه . [ س َ ب ُ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از کم بقا و بی ثبات و گذرنده . ( برهان ) . کنایه از کم بقا و کم عمر و بی ثبات . ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
ای ز شب وصل گرانمایه تر
وز علم صبح سبک سایه تر.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی .
اگرچه زین فلک آب رنگ و آتش بار
چو باد و خاک سبک سایه و گرانبارم .
خاقانی .
ای ز شب وصل گرانمایه تر
وز علم صبح سبک سایه تر.
... [مشاهده متن کامل]
نظامی .
اگرچه زین فلک آب رنگ و آتش بار
چو باد و خاک سبک سایه و گرانبارم .
خاقانی .
فرساوند به بی ثبات از پهلوی