بی تکلیف


معنی انگلیسی:
at a loss what course to pursue, in suspense, at a loose end, undecided, unaffected(ly), unceremonious(ly), free and easy

مترادف ها

pendant (صفت)
بی تکلیف، اویز شده

unaffected (صفت)
ساده، صمیمی، بی ریا، بی پیرایه، بی تکلیف

abeyant (صفت)
بیتکلیف

فارسی به عربی

معلق

پیشنهاد کاربران

بپرس