بی تکلف

/bitakallof/

مترادف بی تکلف: بی تعارف، خودمانی، بی پیرایه، ساده، رک، صریح

متضاد بی تکلف: متکلف

برابر پارسی: بی آلایش، بی پیرایه

معنی انگلیسی:
unaffected unceremonious, free and easy, familiar, homespun, homey, rustic, simple, unaffected, unassuming, unpretentious

مترادف ها

simple (صفت)
ساده، نادان، بی تزویر، فروتن، ناازموده، بسیط، خام، سهل، بی تکلف

pickwickian (صفت)
بی تکلف

unpretentious (صفت)
فروتن، بی تکلف، نام تظاهر، خالی از جلال و ابهت

unassuming (صفت)
ساده، افتاده، بی تکلف، بی ادعا، بی تصنع

پیشنهاد کاربران

درمورد متن و سخن بدون پیچیدگی ، روان، راحت، به گونه ای که برای بیشتر افراد قابل فهم باشد
بی ساخته . [ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی ساخته ) بی آرایش و بی زینت . || بی تزویر. || ساده لوح . ( ناظم الاطباء ) . ساده و بی تکلف و بی تصنع. ( آنندراج ) . رجوع به ساخته شود.
روان
بی ریا، صمیمی
بدون اینکه خود را برای چیزی به زحمت بیندازد
خودمانی
صمیمی

بپرس