بی توجه

/bitavajjoh/

مترادف بی توجه: بی التفات، بی مبالات، سربه هوا، لاقید ، بی اعتنا، بی علاقه

متضاد بی توجه: متوجه، ملتفت

برابر پارسی: بی پروا

معنی انگلیسی:
inattentive, careless, absent, forgetful, offhand, heedless, inadvertent, insensible, unawares, unconcerned, unguarded, unmindful, irrespective

مترادف ها

unwitting (صفت)
بی خبر، بی هوش، غیر عمدی، بی توجه، بی اطلاع

inattentive (صفت)
بی دقت، غافل، بی توجه، بی اعتنا

listless (صفت)
بی میل، بی توجه

unresponsive (صفت)
بی علاقه، بدون احتیاط، بی توجه، بی مسئولیت

oblivious (صفت)
فراموشکار، بی توجه

unconsidered (صفت)
بی توجه، بی ملاحظه، نسنجیده، غیر قابل ملاحظه

فارسی به عربی

غافل , متوانی

پیشنهاد کاربران

بی - تَوَجُّه: سربەهوا، بی فکر، ولنگار، سادەانگار، سستکار، فراموشکار، ناهشیار، بی بندوبار؛ شلخته
بی توجه یعنی بی هوش و غیرعمدی
مقابل بی تفاوتی و بی توجهی توجه کردن و محل گذاشتن است.
رویگردان، دلزده
بی توجه: پشت گوش انداز
دست پا چلفتی
فراموشکار. بی حافظه. بیدقت
سهل انگار، غافل

بپرس