بی ساختگی. [ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) صداقت و راستی. ساده دلی. بی تزویری. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ساختگی شود.
بی ساخته . [ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی ساخته ) بی آرایش و بی زینت . || بی تزویر. || ساده لوح . ( ناظم الاطباء ) . ساده و بی تکلف و بی تصنع. ( آنندراج ) . رجوع به ساخته شود.
راست باز. ( نف مرکب ) که راست بازد. که در بازی غدر و تزویر و دورویی نکند. که جر نزند. که در قمار دغلی نکند. پاکباز. که دغا و دغل نکند در قمار. مقابل دغل باز: هو تقی الظرف ؛ یعنی امین راست باز است ، نه خائن و دغل باز. ( منتهی الارب ) . راست. ( یادداشت مؤلف ) . بی غدر و تزویر : 
 ...  [مشاهده متن کامل]  
این کارزنان راست باز است
افسون زنان بد دراز است. 
نظامی. 
 - راست باز و پاکباز ؛ آنکه در بازی و بمجاز در کارها بی غدر و تزویر باشد. 
|| صادق. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || امانت دار. راست معامله. ( آنندراج ) . || دیندار. با اعتقاد. ( ناظم الاطباء ) .