بی تردید

/bitardid/

مترادف بی تردید: بدون شک، بی شک، مسلماً، یقین

برابر پارسی: بی گمان

معنی انگلیسی:
decided, easily, undoubted, undoubtedly, unhesitating, unquestionable

فرهنگ فارسی

( صفت ) بدون شک .

مترادف ها

doubtless (صفت)
مسلم، بی تردید

unmistakable (صفت)
بی تردید، خالی از اشتباه و سوء تفاهم

unerring (صفت)
بی تردید، اشتباه نشدنی، غیر قابل لغزش، خطا ناپذیر

unassailable (صفت)
بی تردید، غیر قابل بحث، یورش ناپذیر، غیر قابل حمله

پیشنهاد کاربران

بی مگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: بی مگر ) بی تردید. بی دودلی. بیشک. بطور قطع. بیقین :
گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان
گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر.
ناصرخسرو.
رجوع به مگر شود.
بی هیچ تردیدی
علی التحقیق
محققا
هر آیینه

بپرس