دیکشنری
مترجم
بپرس
بی تاو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بی تاو. ( ص مرکب ) بی تاب. رجوع به تاو و تاب شود.
فرهنگ فارسی
بی تاب
پیشنهاد کاربران
در زبان لری بختیاری به معنی
بی تاب . بی قرار
Be tav
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها