بی تامل


مترادف بی تامل: ( بی تأمل ) نااندیشیده، نیندیشیده، آنی، بلادرنگ، بلافاصله، فوراً، فی الفور، بی درنگ، سر ضرب، فوری، بدون تأخیر | صفت، نااندیشیده، نیندیشیده، آنی، بلادرنگ، بلافاصله، فوراً، فی الفور، بی درنگ، سر ضرب، فوری، بدون تاخیر

برابر پارسی: بی درنگ، بی اندیشه، بیدرنگ

معنی انگلیسی:
inconsiderately, rashly, unhesitatingly, reshly, unhesltatingly

مترادف ها

hurried (صفت)
زود، عجول، شتاب زده، دست پاچه، هول هولکی، بی تامل

offhand (صفت)
بی تامل، بدون مقدمه، بداهه، بدون تهیه

پیشنهاد کاربران

درجا ، بی درنگ، بی اندیشیدن، ناگاه
بی فکر و بی تامل
ناسگالیده
سرسری
بکوب

بپرس