بی بی دختران

پیشنهاد کاربران

بی بی دختران: همان بی بی شهبانو است ایشان آخرین امپراتور جنوب است که در زمان جنگ با شاه سلطان حسین صفوی در جنوب تاج گذاری می کند این بانو عمو زاده صفویه است لشکری بزرگ بیش از شست هزار نفر داشته که سرداران
...
[مشاهده متن کامل]
بلوچ نیز در زیر نظر ایشان بودند همان گونه که در کتاب مرعشی یک بار سرداران بلوچ را بانی جنگ و بار دیگر سلطان مسقط را بانی جنگ می نویسد در حالی که این بانوی عالم و دختر مقدس بر روی زمین مردم زرتشتی و یهودی و گبر ( قوم حضرت نوح ) و مسلمان و. . . به گرد این بانو جمع شده بودند تا کشور را از شاه فاسد پاک کنند پس سرداران بلوچ سلطان محمود که پانزده هزار نفر داشته را به کرمان پس از فتح کرمان دعوت می کنند و سلطان محمود جوان بیست و دو ساله را به فرماندهی خود انتخاب می کنند و چندین ماه در کرمان می مانند چون لشکر بی بی شهبانو بیشتر شهر ها را بی حاکم می کرده و حاکمان فرار را برقرار ساخته طبق کتاب گزارشات گیلانتنز که حاکم یا سردار قزوین فرار کرده و مردم و شهر را رها کرده پس در آن زمان بیشتر شهر ها سقوط می کردند و سرداران بی بی شهبانو سلطان محمود را برای اینکه کسی پی به پشت پرده این جنگ پی نبرد اتنخاب کردند و سلطان محمود خود نیز نمی دانست می توانید نامه سلطان محمود را به شاه سلطان حسین بخوانید آنگاه می دانید که سلطان محمود قادر به نوشتن این نامه نبوده است نامه در کتاب . . . سینسکی نوشته شده است و طبق کتاب چندین بار سلطان محمود قصد ترک محاصره اصفهان داشته ولی او اسیر خواسته های سرداران بلوچ بوده و راه فراری نداشته ولی سلطان محمود با جاسوسان عاقبت راز سردان را می دانند پس هنگامی که شاه سلطان حسین برای تسلیم تاج آمد که طبق نقشه سرداران تاج را بایستی روی میز جلوی سرداران و سلطان محمود می گذاشت سپس یکی از سرداران که نواب بی بی شهبانو بوده و سلطان محمود فقط فکر می کرده همه سردار هستند و آن نواب بایستی مجددا نامه بی بی شهبانو را می خوانده و تاج را با دست خود بر سر پسر عمو زاده بی بی شهبانو قرار می دادو کشور را تقسیم می کرده و سلطان محمود و شاه سلطان حسین زیر دست بی بی شهبانو می شدند ولی سلطان محمود راز را فهمیده بود پس هنگام تسلیم تاج سریعا از پشت میز به جلوی میز رفته و شاه سلطان حسین نیز اشتباهان تاج را بر سر او قرار داده و نقشه بی بی شهبانو نیز نقشه بر آب می شود در فارس نامه آمده که شاه سلطان حسین روبروی سلطان محمود می شود و می گوید خداوند مرا لایق شاهی ندانسته فرزندم و تو لایق شاهی هستی و سریعا با دست خود تاج را بر سر محمود می گذارد و در این هنگام سردار بلوچی فریاد می زند و می گوید شاه چرا خود و ما را بنده کمتر از خود ساختی این فرد همان نواب بی بی شهبانو است که بریاد بر سر شاه زده در آن هنگام نواب دستور می دهد سریعا اصفهان را رها کرده چون تاج ارزش خود را از دست داده و به سمت سر زمین خود بر گردنند. . . این ماجرای بی بی شهبانو آخرین امپراتور جنوب است . . . . کتاب نیز موجود است . . . 09307616132 تماس

بپرس