بی بصیرت


مترادف بی بصیرت: ناآگاه، بی خبر، بی وقوف

متضاد بی بصیرت: بابصیرت

معنی انگلیسی:
blind, imperceptive, undisceming

مترادف ها

blind (صفت)
تاریک، کور، نابینا، بی بصیرت، عاجز، غیر خوانایی، نا پیدا، هر چیزی که مانع عبور نور شود

impercipient (صفت)
بی احساس، بی بصیرت

فارسی به عربی

ستارة

پیشنهاد کاربران

اعمی دل . [ اَ ما دِ ] ( ص مرکب ) کوردل . بی بصیرت : اهل دنیا زآن سبب اعمی دلندشارب شورابه ٔ آب وگلند. مولوی .
کوردل

بپرس