بی بالاد

لغت نامه دهخدا

بی بالاد. ( ص مرکب ) بی جنیبت :
من رهی پیر و سست پای شدم
نتوان راه کرد بی بالاد.
فرالاوی.
رجوع به بالاد شود.

فرهنگ فارسی

بی جنیبت

پیشنهاد کاربران

بپرس