بی ایمانی

/bi~imAni/

مترادف بی ایمانی: بی اعتقادی، بی دیانتی، بی دینی

متضاد بی ایمانی: دین باوری

معنی انگلیسی:
disbelief, faithlessness, unbelief, unbellef

فرهنگ فارسی

۱ - بی دینی بی دیانتی . ۲ - ناراستی ۳ - خیانت . ۴ - نمک بحرامی .

مترادف ها

unfaith (اسم)
بی وفایی، بی ایمانی، نقض ایمان

disbelief (اسم)
بی ایمانی، بی اعتقادی

unbelief (اسم)
بی ایمانی، بی اعتقادی

impiety (اسم)
بی ایمانی، بی تقوایی، بد کیشی

فارسی به عربی

غیر مخلص

پیشنهاد کاربران

من برای صحبت با کسی در مورد خداوند متعال و خالقم از هیچ فرد معمولی آلمانی دگر توقعی ندارم. دلم برای صحبت کردن، در مورد عیسی مسیح ( ع ) واقعا تنگ گشته است. من از رفتن به کلیسا و در نهایت احساس عشق به خداوند متعال، لذت می برم، اما هنوز هم خواندن قرآن را دوست می دارم، تا که عشق به آنجا هم راه پیدا کند، که تا به حال راهی نیافته است. روزی با کسی روبرو می شدم، که به صلیب سجده می کرد و با کمال وقار به عیسی مسیح ( ع ) می اندیشید و این برایم بسیار زیبا بود و خداوند متعال در قرآن کریم فرموده اند: که ما شما را با دلایل مختلف و با قول های مختلف در سه دسته متفاوت آفریده ایم.
...
[مشاهده متن کامل]

تکتم کمانی

به پارسی : ناباوری

بپرس