بی اور

لغت نامه دهخدا

( بی آور ) بی آور. [ وَ ] ( ص مرکب ) بی همال. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ). بی چون. بی مانند. بی همال :
در کفایت بی نظیری در مروت بی بدیل
در سخاوت بی همالی در سخن بی آوری.
سوزنی ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
و رجوع به «آور» شود.، بیاور. [ وَ ] ( اِ ) نفع و سود. ( آنندراج ). سود و نفع و فایده و حاصل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( بی آور ) بی همال . بی چون . بی مانند .
نفع و سود . سود و نفع و فایده و حاصل .

پیشنهاد کاربران

بپرس