بی اندام

/bi~andAm/

فرهنگ معین

(اَ ) (ص مر. ) نامتناسب ، ناموزون .

فرهنگ عمید

۱. قدوقامت زشت.
۲. بی تناسب، ناهموار.

پیشنهاد کاربران

"فرخی را سگزیی دید بی اندام جبه ای پیش و پس چاک پوشیده. . . و پای و کفش بس ناخوش. "
چهارمقاله نظامی عروضی حکایت چهارم از مقاله دوم
بی اندام در این متن یعنی شوریده و از متن می شود استنباط کرد شخصی که در لباس پوشیدن دچار بی قاعدگی و پریشانی است.

بپرس