بی امیغ
مترادف بی امیغ: ( بی آمیغ ) جید، خالص، ساده، سره، محض، ناب
متضاد بی امیغ: ( بی آمیغ ) ناخالص، ناسره
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سارا. ( ص ) خالص را گویند. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( غیاث ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ خطی کتابخانه لغت نامه ) . خالص و صاف. ( شعوری ) . خالص و ویژه. ( آنندراج ) . اگرچه این لفظ به این معنی شایستگی صفت دیگر
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
چیزها را نیز دارد لیکن ترکیب آن بجز عنبر و مشک وزر بنظر نیامده است. همچو عنبرسارا، و زر سارا. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ) ( غیاث ) ( آنندراج ) . پاک. بی آمیغ. ناب. تمیز. بی بار.
صفی