بی اثری


معنی انگلیسی:
flimsiness, futility, ineffectiveness

مترادف ها

inaction (اسم)
رکود، بیهودگی، بی حرکتی، تنبلی، ناکنش، بی اثری، بی حالی، بی کاری

inefficacy (اسم)
پوچی، بیهودگی، بی اثری، بی کفایتی

inefficacity (اسم)
پوچی، بیهودگی، بی اثری، بی کفایتی

پیشنهاد کاربران

بپرس