بی اثر بودن

مترادف ها

quail (فعل)
ترسیدن، لرزیدن، دلمه شدن، پژمرده شدن، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، بی اثر بودن

فارسی به عربی

سمن

پیشنهاد کاربران

بپرس