بگیر

/begir/

لغت نامه دهخدا

بگیر. [ ب ُ ] ( اِ ) بگیز. بکیر. فلوس. خیار شنبر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بکیر شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) فلوس

پیشنهاد کاربران

بَگ یَر در زبان لکی یعنی: ۱. برادر اعم از پدری یا مادری
شُوم َژ دَر فرزند ژَ دامان
اِ کواَ مارِم بَگ یَر ژَ بواآن
شخصی در زمان حاکمان ظالم شوهر و برادر و پسرش محکوم به اعدام شد و گفتند به درخواست زن برای دادخواهی یک نفر آزاد می شود و زن برادرش رو انتخاب می کند و پادشاه دلیل زن رو پرسش می کند و معنی شعر که می گوید شوهرم بمیره دوباره شوهر می کنم و دوباره پسر میارم اما پدر مادرم درقید حیات نیستن که دوباره برادری مثل این نصیب من بشه و پادشاه با این قضاوت زن هر سه رو آزاد می کنه
...
[مشاهده متن کامل]

Here you go
this is the object you asked me to give you
"Would you please pass the sugar?" "Here you go. "
بگیر با همون Catch
خرا
بِگیر/ در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از کلمه ی بسون/بِسّون/ استفاده می شود.

بپرس