بگومگو
/begomagu/
مترادف بگومگو: بحث، جدل، جروبحث، دعوا، گفت وگو، مباحثه، مجادله، مرافعه، مشاجره، نزاع لفظی
متضاد بگومگو: صلح وصفا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
جنگ و دعوا
در کردی هم با گفتن حرف گاف نزدیک به حرف قاف گفته میشود " دقه مقه"
بگو مگو: [عامیانه، اصطلاح] جر و بحث، مشاجره.
در گفتار لری این واژه را ( توگومُگو ) می گویند به معنای درگیری لفظی و جرو بحث، که به نظر درست تر می آید
( توگو و من گو )
( توگو و من گو )
دعوا
جر و بحث
جر و بحث
یکی به دو
یکی له دو