بگو


مترادف بگو: پرحرف، پرسخن، وراج

متضاد بگو: کم حرف

لغت نامه دهخدا

بگو. [ ب ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان درآگاه بخش سعادت شهرستان بندرعباس. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان دراگاه بخش سعادت شهرستان بندرعباس .

گویش مازنی

/bago/ بگو امر گفتن

پیشنهاد کاربران

Tell me= به من بگو
Tell=بگو ، گفتن
صحبت کن، حرف بزن ، و بیشتر در زمان نقل قول یا بازگو کردن سخنی ویا شرح دادن چیزی از طرف مقابل خواسته میشود بگو
بگو در قرن هشتم بمعنای بخوان بوده است در گذشته نوازندگان ( مطرب ها ) هم مینواختند و هم میخواندندحضرت حافظ میفرماید
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما. . . . . . با نهایت ادب

بپرس