پاره شدو.
جدا شود
جدا شود
جدا شود، دست بردارد
پاره کند . پاره شود . گسسته شود.
پاره شدن
قطع شدن
یا در برخی از جملات به معنای نبرد، ستیز هم معنا می دهد
قطع شدن
یا در برخی از جملات به معنای نبرد، ستیز هم معنا می دهد
واژه نامه پزشکی نیاکان :
گسلاندن= ( بضم گاف و فتح سین ) بریدن، پاره کردن رشته چیزی. گسلاننده: پاره کننده، کسی که رشته ای را
بگسلاند . گسل: "بضم گاف و کسر سین " امر به گسلاندن، بگسل، یا بگسلان، و بمعنی گسلاننده هرگاه با کلمه
دیگر ترکیب شود مثل پیمان گسل.
گسلاندن= ( بضم گاف و فتح سین ) بریدن، پاره کردن رشته چیزی. گسلاننده: پاره کننده، کسی که رشته ای را
بگسلاند . گسل: "بضم گاف و کسر سین " امر به گسلاندن، بگسل، یا بگسلان، و بمعنی گسلاننده هرگاه با کلمه
دیگر ترکیب شود مثل پیمان گسل.
پاره شود
ناراحت شود
بشکند