بگزار

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
شیرین١٨:٤٥ - ١٤٠٢/١١/٠٩بزار یعنی به جا بیار
هر معنی دیگه داشته باشه مثل اجازه بده یا بذار اینجا باید با ذ باشه
گزارش
1 | 0
صالحی١٦:٢٣ - ١٤٠٢/٠٩/٠٨گزاردن => به جا آوردن:
قانونگزار ( اجرا کننده قانون )
نمازگزار ( اجرا کننده نماز )
کارگزار ( اجرا کننده کار )
پس ( گزاردن ) را با [گذاشتن] اشتباه نگیریم.
گزارش
1 | 0
Yarin١٦:١٦ - ١٤٠١/١٠/٢١انجام بده/بجا بیاور
گزارش
2 | 1
میترا نجفی١٧:١٥ - ١٤٠١/١٠/٢٠یعنی چیزی را بگذار برای بعد
گزارش
2 | 3
فرحمند١٩:١٦ - ١٤٠١/١٠/٠٥بگزار یعنی اجازه بده درجمله بزار بگم
گزارش
2 | 3
فرحمند١٩:١٠ - ١٤٠١/١٠/٠٥اجازه بده مثل بزاربگم
گزارش
2 | 6
آتنا١٩:٥٤ - ١٣٩٩/٠٨/١٢به جا بیاور
گزارش
42 | 4
امیر٢٢:٤١ - ١٣٩٨/٠٨/٠٥بزار
گزارش
22 | 19

بپرس