گریه کردن
ناله کردن
ناله کردن
گریه کرد
زار زد
زار زد
بگریست از مصدر گریستن هست که امروز از کلمه گریه کرد استفاده می کنیم
گریست[گریه کرد]
گریست[گریه کرد]
بگریست :
ناله کردن
غمگین
ناله کردن
غمگین
آب غوره گرفت
گریه کردن. ناله کردن. ناراحت شدن
ناله کرد
بگریست:گریه کرد - ناله کرد
ناراحت شود
گریه کرد، زارزد
گریه کردن غم و اندوه
گریستن
ناله کردن
گریه کردن
گریه کردن
ناله کردن
گریه، ناله، غمگینی، ناراحتی و دل شکسته بودن
گریه کردن ناله کردن
ناله و زاری، گریه کردن، غمگین بودن، ناراحت و دلشکسته بودن.
گریه کردن
گریه کردن ، ناراحت شدن
1 گریه کرد.
2 ناراحت شدن .
گریه کردن . . . ناراحت شدن
گریه کرد
گریه کرد - زار زد
گریه کرد - ناله کرد -
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)