بگرد

لغت نامه دهخدا

بگرد. [ ب ِ گ َ ] ( اِ ) بمعنی تباه و ضایع. ( غیاث ) ( آنندراج ).
- بگردبودن ؛ خراب و تباه بودن.
- بگرد رفتن ؛ خراب و تباه شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
ز رفتن تو دل خاکسار رفت بگرد
بنای صبر و شکیب و قرار رفت بگرد.
صائب ( از آنندراج ).
ز داغ دل شده روشن چراغ کوکب ما
بگرد رفت سحر پیش ظلمت شب ما.
ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بمعنی تباه و ضایع .

گویش مازنی

/bagerd/ بگرد – گردش کن – دور بزن - جستجو کن

جدول کلمات

جوی

پیشنهاد کاربران

بپرس