بگرد. [ ب ِ گ َ ] ( اِ ) بمعنی تباه و ضایع. ( غیاث ) ( آنندراج ).- بگردبودن ؛ خراب و تباه بودن.- بگرد رفتن ؛ خراب و تباه شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ) : ز رفتن تو دل خاکسار رفت بگردبنای صبر و شکیب و قرار رفت بگرد.صائب ( از آنندراج ).ز داغ دل شده روشن چراغ کوکب مابگرد رفت سحر پیش ظلمت شب ما.ظهوری ( از آنندراج ).