بگ

لغت نامه دهخدا

بگ. [ ب َ / ب ِ ] ( ترکی ، اِ ) مأخوذ از بیک ترکی و در سابق یکی از القاب بزرگ بوده که به امیران و سرداران میداده اندمثل آنکه اخیراً در ممالک عثمانی چنین بود و پادشاه را خان و سردار بزرگ را بگ می گفته اند ولی الحال از القاب پست بشمار آید. ( ناظم الاطباء ). مخفف بیگ ترکی بمعنی امیر است. ( غیاث ) ( آنندراج ). بزرگ :
بوالبشر کو علم الاسمابگ است
صدهزاران علمش اندر هر رگ است.
مولوی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) عنوانی که بشاهزادگان و نجبا داده میشد . ۲ - امیر قبیله ای کوچک . ۳ - فرمانده سپاه .

فرهنگ عمید

= بیگ

گویش مازنی

/beg/ بزرگ – بیگ – خان - در گذشته لقبی برای بزرگان و رجال مشخص بوده استاین واژه ریشه در زبان کهن فارسی دارد که صورت اولیه ی آن همان بگ و بغ بوده است که مفهوم خدا و خداوندگار دارد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بِگ ، یا بیگ ، بیک ، بک ، پیگ ، بای ، بی ، لقب دولتمردان و اشراف زادگان در زبان ترکی ، به معنی بزرگ ، ثروتمند، امیر، شاه زاده ، حاکم ، ارباب ، آقا، و مؤنث آن بیگُم به معنی شاه زاده خانم ، خاتون و خانم برای صورت های مختلف ، است.
این لقب در آخر اسم مردان می آید و در دوران حکومت عثمانی به پسران پاشاها امرای سلاطین عثمانی ، ناخدایان و مأموران خارجی ایلچی بیک ، ترجمان بیک گفته می شد. این عنوان که در سنگ نبشته های اورخون و متون اویغوری مشاهده می شود، در دوران حکومت های مختلف ترک چه پیش و چه پس از اسلام به کار می رفت .
منشأ کلمه بگ
درباره منشأ کلمه بگ عقاید مختلفی وجود دارد: برخی از محققان از جمله بلوشه معتقدند که از عنوان کهن «پِک » در زبان چینی گرفته شده است و برخی نیز مانند بروکلمان احتمال می دهند از کلمه «بَغ ْ»، لقب پادشاهان ساسانی به معنی «خدایی ، الهی » و شکل کهن تر «بَغه » به معنی «خدا» آمده باشد. بیشتر پژوهشگران زبان های آلتایی بر این عقیده اند که میان واژه بگ و عناوین بِگی ِ مغولی ، بوگین ِ چچنی و بِیْله منچویی از نظر اشتقاق ، ارتباط قطعی وجود دارد، کاشغری در دیوان لغات الترک کلمه بگ را با کلمه «امیر» عربی مترادف دانسته است . رئیس ایل ترکمن را نیز بگ خطاب می کنند و بگ ها طبقه اصیل زادگان ترکمنی هستند. قبچاق های مسیحی ، بگ را یکی از صفات خداوند می دانستند
← مقام بیگی
ترک ها پس از قبول اسلام ، این عنوان را تقریباً با حفظ همان معانی پیشین به کار بردند. از جمله مأموران بلندپایه حکومت قراخانیان و نیز رؤسای اُغوز در ابتدا، لقب بگ داشتند، از دوران سلجوقیان به بعد در حکومت های مختلف ترک عنوان بگ به جای کلمه عربی «امیر» به کار می رفت . مثلاً به جای امیرالجیوش ، جیوش بگی و به جای امیرالامرا، بگلر بگی می گفتند. نخستین حکمرانان عثمانی در آناتولی ، رئیس ایل خود را «اولوبگ » به معنی رئیس بزرگ می خواندند. حکمرانان آق قویونلو، قراقویونلو، قرامانلی و تیموریان نیز این لقب را به کار می بردند. در امپراتوری عثمانی ، عنوان بگ بِی ْ به رؤسای قبایل ، مأموران بلندپایه کشوری و لشکری ، فرزندان دولتمردان بزرگ و همچنین به کسانی که در خدمت شاهزادگان بودند، داده می شد. ولی لقب بیگلر بیگی مانند دوران سلجوقیان و ایلخانیان ، در زمان امپراتوری عثمانی نیز اهمیت خود را حفظ کرد و به صورت «بِیْلربِی ْ» مترادف میرمیران ، عنوان والی ولایات بزرگ گردید.
تنزل بگ
...

دانشنامه عمومی

بگ (قصرقند). بُگ، روستایی در دهستان حمیری بخش ساربوک شهرستان قصرقند در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
قلعه بگ این قلعه مربوط به سدهٔ ۷ ه‍. ق تا دوره قاجار است که با مساحت نزدیک به ۵۰۰۰ متر مربع در دو طبقه استوار است که طبقه همکف آن محل ذخیره مهمات نظامی بوده است این اثر در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۲۵۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
گورستان بگ این گورستان مربوط به سده های متأخر دوران های تاریخی پس از اسلام است و در قسمت غربی روستا، و در حاشیه جاده بُگ به توکل واقع شده و در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۵۹۰۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
از عمده ترین و معروف ترین غذاها و خوراکی های محلی روستا می توان به تباهگ، تنورچه، امباگی ( شمبلیله و گوشت ) ، بریانی، کرائی، آب انبه، آب انار، چنگال ( نوعی حلوا ) و… اشاره نمود.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۰۷۴ نفر ( ۲۵۹ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس بگ (قصرقند)عکس بگ (قصرقند)

بگ (نیک شهر). بگ، روستایی در دهستان چانف بخش آهوران شهرستان نیک شهر در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۴۳ نفر ( ۴۲ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس بگ (نیک شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بگ به معنی خدا تشخیص داده شده و ریشه در فرهنگ و زبان آشور دارد. بگ را با بیگ زبان آذری و بزرگ زبان فارسی باید همسان شمرد و گستره آن تقریبا در تمام آسیا ثابت شده است. در پاکستان اصطلاح خاندانی بیگم ریشه در بگ دارد
واژه بگ
معادل ابجد 22
تعداد حروف 2
تلفظ ba ( e ) g
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Bag
رمزنگاری عامیانه برای مقدار زیادی از یک ارز دیجیتال خاص.
در سیستان و بلوچستان و در زبان رخشانی :
بَگّ : گله شتران ، گله اشتر .
بگ فارسی تو فرهنگ لر به معنی بزرگ زاده ست و آخر اسم مردان بزرگ اومده
همۀ دوستانی که گفتند "بگ" واژه ای آریایی ایرانی ست، درست می گویند. این واژه اگر هم وام گرفته شده باشد، از زبان ایرانیان به زبان ترکی رفته. در اوستا "بَگ" به چم بزرگ و "بَگا" به چم بزرگان و خدایانِ باورهایِ ایرانی پیش از زرتشت است.
برای نمونه به کاربرد "بَگا" در یسنا، هات 32، بند 8 نگاه شود.
دهخدا که ریشه یاب حرفه ای نبوده و فقط معانیو درست مینوشته اکثر مواقع یا ریشه یابی نکرده و فقط معنی کرده بعضی از واژه ها را که ریششو گفته تُرکی بعد آمده پایین متنش نوشته شاید از فارسی باشد یا چیز دیگری . دهخدا قابل اعتماد نیست واژه بگ و بغ را در تاربرگ فرنبگ و آذرفرنبگ ( آذرفرنبغ ) گفته مربوط به آریایی ها ودین ایرانیان باستان هست و نام آتش اصلی است به معنی بزرگ و برای خدا بکار میرفته . ولی بگ و بیگ را در جای دیگر گفته ترکی و بعد رابطه ایران و عثمانیها را بیان کرده دهخدا در ریشه یابی ضعیف و دوگانگی داشته حالا بگذریم از این که خیلی از گفته هاش با کتاب های معتبر امروز همخوانی ندارد. به فرهنگواژگان بروز شده و حرفه ای تر باید مراجعه کرد هرچند که اعلام کردند تمام نوشته ها قبل از دیوید مکنزی منسوخ است مگر این که با دیوید مکنزی یکی باشند این گفته بسیار مهم هست که گفته های دکتر دیوید مکنزی هم نوشته شود در تاربرگ های این تارنما ( سایت ) قطعا یک فردی مانند دیوید مکنزی که مورد تایید جهان هست و یک شخص غیر ایرانی هست و همچنین غیر ترک هست و غیر چینی هست و. . . وابستگی به زبانی ندارد بیشتر مورد اعتماد من هست و همچنین یک فرد با تخصص هست.
...
[مشاهده متن کامل]

شما ببینید زبان چینی و زبانهای اورالی و از اون سمت زبان ترکی و زبانهای آلتایی و مغولی اصلا قدمتش به زبان های هندو اروپایی میرسه؟
زبانهای ثبت شده کلاسیک جهان تماما هندواروپایی هستند
چهار زبان نخست ثبت شده کلاسیک
پارسی ، سنسکریت ، یونانی ، لاتین هستند
این نشانگر اینه که زبانهای خانواده هندو اروپایی باستانی و کهن تر هستند و دارای ادبیات پربار هستند و در واپسین زندگی خود دچار تغییرات اندک شدند این ملاک های ثبت زبان به عنوان زبانی کلاسیک هست.
بیگ در انگلیسی که یک زبان هندو اروپایی هست
با ( بگ ) و ریخت دگردیسی ( تغییر ) کرده آن ( بغ ) که در زبان های پارسی اوستا و پارسی میانه پهلوی ساسانی موجود هست هم ریشه هستند.
رجوع شود به فرنبگ ( فرنبغ ) نام هایی که در دوران اشکانیان موجود هست و نام سه آتش اصلی دین ایرانیان بودند.
فَرنبَگ در ریخت فرنبغ در واژه نامه دهخدا ازش یاد شده است.
فرنبغ. [ ف َ رَم ْب َ ] ( اِخ ) از: فر ( به معنی شکوه ) بغ ( به معنی خدا ) . نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش شکوه خدایی است. محل این آتشکده کاریان فارس بوده است. ( از خرده اوستا ص 139 ) . رجوع به آذرفرنبغ شود.
منبع: دهخدا
مرکب از فر و بغ . نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش و شکوه خدایی .
منبع: فرهنگ فارسی
فرنبگ ( فرنبغ ) = به چم شکوه خدایی، شکوه خدا
آذرفرنبغ= به چم آتش شکوهمند خدا
( آذرفرنبغ ) �آذرفرنبغ. [ ذَ ف َ رَم ْ ب َ ] ( اِخ ) نام یکی از سه آتش مقدس روحانی است که برای حفظ جهان آفریده شده و آتشهای دیگر از این سه زاده است و آن دوی دیگر آذرگشنسب و آذر برزین مهر است.
منبع:دهخدا
اسم:�آذرفرنبغ ( پسر ) ( فارسی )
معنی:�یکی از سه آتش مقدس محافظ جهان در دین زرتشت
منبع: فرهنگ اسم ها
در پایان بگویم که فقط به نوشته های دهخدا نگاه کنید که چقدر دوگانگی در نوشته هایش وجود دارد نمیشود که یک واژه هر جایی متعلق به یک زبانی باشد
بگ ، بغ ، بیگ ، بیک ، بِی ک ، تماما دارای یک معنی بزرگ هستند و برای خدا نیز استفاده شده است.
نمیتواند این واژگان باهم متفاوت باشد کاملا از یک ریشه هستند.

بیگ یک واژه هندواروپایی به معنای بزرگ میباشد
در انگلیسی big
در پارسی بگ یا بغ به معنای خدا و بزرگ میداده
مانند بغداد و بگرام
یا مثلا گنده بگ
اتفاقا بغ و بگ و بیک و بیگ همه از یک ریشه هستند؛ بغ در زبان پهلوی ( بَی BAY ) نیز واگویی می شده است. همه اینها ریشه های اوستایی و پارسی باستان دارند.
بگ ارتباطی با بیک نداره و در فارسی و لری از قدیم معنی بزرگ میداده و احتمالا همریشه با بغ باشه مانند بغداد که فارسی بوده
در گویش دماوندی به معنی قلوه
نجیب زاده، رئیس قبیله و ایل، ، اینکه در برخی منابع نوشته شده رئیس فبیله کوچک یا کوچکتر از خان ، ، کاملا یک غلط رایج است، ، بسیار بودند امرا و سران بزرگ عشایر شاهسون که لقب بیگ داشتند، ، و بسیار افراد دون
...
[مشاهده متن کامل]
پایه که لقب خان داشتند، ، در ثانی در اکثر موارد لقب خان وبیگ مترادف و توام با هم استفاده میشد، ، مثلا در یک سند نوشته سردار بیگ قوجابیگلو در سندی دیگر سردار خان قوجابیگلو، ، ، و نکته مهم اینکه چه مشگل با این کلمه دارند حدالمکان آنرا حذف میکنند، ، مثلا طغرل بیگ را سلطان طغرل مینویسند، ، ولی من ندیدم مثلا کریم خانزند را سلطان کریم بنویسند، ، یا نادر شاه قبل از پادشاهی نادر قلی بیگ خطاب میشد ، ، در بین ترکان ایران ، واژه خان و ایلخان از اواسط قاجار استفاده شده یعنی شجره نامه ها رو ببینید تمام خوانین اجدادشان لقب بیگ داشتند، ، ، و همینطور ترکها واژه بیگ رامحترم تر از خان میدانند

ازبستگان من در نهاونددر شناسنامه علی بگ بود ودرست معنی شده ولقب بزرگان بوده و. . . . اما مغولی شده است وبیگ شده وبابک هم بابگ است و باو پدر وبگ هم بزرگ معنی میدهدکه شاید از بغ امده وزنانه ان بگم است
درمعنی پسوند بگ ایارجوانمرد میباشد ماننده عوض علی بگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس