بکیر بن وشاح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُکَیْرِ بْن ِ وِشاح (وَسّاج)، (۷ق /۹۶م ) والی خراسان در آغاز خلافت عبدالملک بن مروان اموی بود.
اطلاعات منابع درباره وی محدود به سال های ۶۴ تا ۷۷ق است . در این سال ها به سبب جنگ های خونین و پیاپی طرفداران امویان و عبدالله بن زبیر بر سر خلافت ، قلمرو مسلمانان آشفته ، و درگیری های کهن قبیله ای از نو احیا شده بود. اخبار مربوط به بکیر بیش تر در تاریخ طبری آمده است . یکی از مآخذ طبری در این باره نوشته های علی بن محمد مداینی است که در دست نیست . علاوه بر طبری ، در کتاب های فتوح البلدان بلاذری ، البلدان و تاریخ یعقوبی ، زین الاخبار گردیزی و برخی کتاب های انساب مهم نیز آگاهی های محدود و غالباً ناقص درباره بکیر بن وشاح وجود دارد.
والدین بکیر
از نام پدر و انتساب قبیله ای او به صورت های متفاوت یاد کرده اند. پدر بکیر از طایفه عوف بن کعب بن سعد بن زید مناه، یکی از شاخه های قبیله تمیم ( و مادرش احتمالاً اصفهانی بوده است . )با توجه به اینکه از اوایل خلافت عثمان به بعد، همواره شمار قابل توجهی از افراد قبیله تمیم در خراسان بوده اند. احتمال می رود پدر یا اعضای خانواده بکیر، از جمله نخستین جنگجویان و مهاجران عرب به خراسان باشند.
سرپرستی شرطه هرات
نخستین خبر حضور بکیر در خراسان ، ضمن شرح وقایع مربوط به کناره گیری سلم بن زیاد از حکومت خراسان (۶۴ق /۶۸۴م ) و بروز درگیری های شدید میان قبیله های عرب آمده است . در این زمان قبیله های تمیم ، ازد، ربیعه عمدتاً شاخه بکر بن وائل و قیس بن عیلان برای دست یابی به حکومت خراسان یا بخشی از آن رودرروی هم قرار گرفتند. یکی از مدعیان عبدالله بن خازم سلمی ، از قبیله قیس بن عیلان مضر بود. وی پس از کسب حمایت عبدالله بن زبیر با جلب حمایت مضری ها تمیم و قیس بن عیلان عمده ترین مانع حکومت خود، یعنی ربیعه را کنار زد. در آخرین نبرد سرنوشت ساز او با ربیعه - که در ۴ق در هرات روی داد - شماس بن دثار عطاردی و بکیر بن وشاح به عنوان جانشینان احتمالی ابن خازم برگزیده شدند، این انتخاب بیانگر نقش مهم تمیمیان در این درگیری ها و نیز جایگاه بکیر در قبیله تمیم است .پس از پایان جنگ هرات ، ابن خازم یکی از پسران خود به نام محمد را که همسری تمیمی داشت ، حاکم هرات نمود، اما چون نگران ناتوانی او در اداره امور بود، شماس بن دثار و بکیر را احضار کرد و ضمن یادآوری خویشاوندی تمیمیان با فرزند خود، خواهان کمک آنان در اداره حکومت هرات شد و در این میان ، بکیر بن وشاح سرپرستی «شرطه» هرات را عهده دار گردید.
نیابت ابن خازم
...

دانشنامه آزاد فارسی

بُکَیرِ بن وِشاح ( ـ۷۷ق)
والی عرب خراسان، از قبیله بنی سعد از قبایل تمیم، نخست سرکردۀ یک گروه از تمیمیان مرو بود و با عبدالله بن خازم حاکم منصوب مصعب بن زبیر در خراسان مخالفت داشت اما پس از مدتی مخالفت را ترک گفت و از طرف او حاکم مرو شد. پس از استنکاف ابن خازم از بیعت با عبدالملک بن مروان، او بُکیر بن و شاح را به بیعت با خود فراخواند. بُکیر نیز پذیرفت و به مخالفت با ابن خازم برخاست و پس از آن که ابن خازم در جنگ با بُحَیر بن ورقاء کشته شد، در سال ۷۲ یا ۷۳ق از طرف عبدالملک بن مروان به حکومت خراسان نشست. در سال ۷۴ یا ۷۵ق، امیه بن عبدالله بن خالد بن اُسَیِّد به حکومت خراسان آمد و بکیر ناگزیر از حکومت کناره گرفت. امیه بر آن بود که بکیر را به منصبی بگمارد و هر بار با مخالفت و هشدارهای بُحَیر بن ورقاء از تصمیم خود عدول کرد. بکیر سرانجام در سال ۷۷ق و هنگام لشکرکشی امیه به بخارا، بر او شورید و مرو را تصرف کرد. امیه پس از مصالحه با مردم بخارا به مرو بازگشت و شهر را در محاصره گرفت. بکیر که قدرت مقاومت نداشت خواستار صلح شد و با شروطی، شهر را تسلیم امیه کرد اما پس از چندی با سعایت های بحیر بن ورقاء، او را کشت. بکیر از ذوق شاعری بهره داشت و شعر می گفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس