بکور
لغت نامه دهخدا
بکور. [ ب ُ ] ( ع مص ) پگاه برخاستن و در بامداد رفتن. ( غیاث ). پگاه برخاستن و بامداد کردن و بامداد رفتن ، و الفعل من نصر یقال : بکر علیه و الیه و فیه ؛ یعنی آمد او را بامداد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پگاه برخاستن و بامداد کردن و بامداد رفتن. ( آنندراج ). بامداد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). سحرخیزی. || و بکرت علی الحاجة؛ بامداد رفتم برای حاجت. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پگاه برخاستن.
۳. بامداد رفتن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید