بکسلیدن

لغت نامه دهخدا

بکسلیدن. [ ب ُ س َ دَ ] ( مص ) گسلیدن. از هم جدا کردن بزور. || بمجاز، ترک آشنایی کردن. بریدن از کسی. دوری کردن از او. رجوع به گسلیدن شود.

فرهنگ فارسی

گسلیدن ٠ از هم جدا کردن بزور یا بمجاز ترک آشنایی کردن ٠ بریدن از کسی ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس