بکردن. [ ب ِ ک َ دَ ] ( مص ) کردن : مادر می را بکرد باید قربان بچه او را گرفت و کرد بزندان.رودکی.پیر فرتوت گشته بودم سخت دولت تو مرا بکرد جوان.رودکی.و رجوع به کردن شود.