بکاه
لغت نامه دهخدا
بکاة. [ ب َ ] ( ع اِ ). بکاءة. یکی بکا و بکاء. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به بکا و بکاء شود.
بکاة. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ باکی. ( از اقرب الموارد ). رجوع به باکی شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید