بژرنی. [ ب َ ژَ ] ( اِ ) شعوری و به تبع او ناظم الاطباء این کلمه را آورده و بدان معنی شکوه و جلال و حشمت و وقار و تجمل داده است و مصراع ذیل از فردوسی را شاهد آورده : «بژرنی نگه داری آن مرز و بوم ». اما گذشته از آنکه چنین لغت و ترکیبی در فرهنگها و فهرست لغت و لغت شاهنامه نیست پیداست که کلمه دگرگون شده بژرفی است بمعنی با دقت و احتیاط. رجوع به بژرفی شود.