بژ

/baZ/

مترادف بژ: قهوه ای روشن، نخودی تیره

لغت نامه دهخدا

بژ. [ ب َ / ب ُ ] ( اِ ) برف و دمه. ( برهان ). || سرماریزه را گویند و آن چیزیست که در وقت شدت سرما بمانند زرک و زرورق از هوا ریزد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). برف ریزها که از هوا بارد در حین شدت سرما. ( مجمعالفرس ) ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). || پشته ، کذا فی شرفنامه. ( فرهنگ شعوری ). کوه و پشته. ( ناظم الاطباء ). دک بلند. ( شرفنامه ٔمنیری ). || گردنه. عقبه. بند :
تا بنه ها و ثقل و پیلان از بژ غورک بگذشتند. پس از بژ بگذشت و بچوگانی شراب خورد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 286 ).
ببزم و بنخجیر بر کوه و دشت
چنین تا بژی برز دیدار گشت.
( گرشاسب نامه ).
و رجوع به پژ شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پشته . ۲- کوه .

فرهنگ معین

(بِ ) [ فر. ] (ص . ) قهوه ای خیلی کم رنگ ، یشم طبیعی .
(بَ ) ( اِ. ) برف و دمه .

فرهنگ عمید

= بشْم

دانشنامه عمومی

رنگ بژ به صورت مختلف به عنوان رنگ حنایی شنی کم رنگ، [ ۱] مایل به قهوه ای، مایل به خاکستری، [ ۲] قهوه ای مایل به زرد یا مایل به خاکستری روشن، یا زرد کم رنگ تا خاکستری توصیف می شود. [ ۳] نام آن از زبان فرانسوی گرفته شده است، جایی که این کلمه در اصل به معنای پشم طبیعی است که نه سفید شده و نه رنگ شده است، از این رو، به رنگ پشم طبیعی است. [ ۴] [ ۵] از آن برای توصیف انواع رنگ های روشن که برای ظاهر خنثی یا گرم کم رنگ آنها انتخاب شده اند استفاده می شود.
لاته کیهانی
• کرم رنگ
• ابریشم سفیدنشده
• توسکانی
• نخودی
• شن بیابان
• اکرو
• خاکی
• بژ فرانسوی روشن
• بژ فرانسوی
• بژ متوسط
عکس بژعکس بژعکس بژ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

برف ریزه که در شب های زمستان به زمین می ریزد

پیشنهاد کاربران

beige
محصولی که بدون آبیاری باشد یا مترادف دیم گویند

بپرس