بچه بازی

/baCCebAzi/

مترادف بچه بازی: رفتارنسنجیده، اعمال نامعقول، کار ناشایست، غلام بارگی

معنی انگلیسی:
pederasty, sodomy, pedophilia, active sodomy, [infml.] childs play

لغت نامه دهخدا

بچه بازی. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب ) بازی بچه گانه. کارهای کودکانه. بچگی کردن. || کنایه از خرد گرفتن کار و کوچک انگاشتن امری است.
- امثال :
این کار بچه بازی نیست .
|| عمل بچه باز. امردپرستی. لواط. ( ناظم الاطباء ). غلامبارگی.شاهدبازی :
بچه بازی اگر نمیداند
بچه ریش رانهاده چرا؟
ابوالبرکات.

فرهنگ فارسی

بازی بچه گانه کار های کودکانه .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - بازی کودکانه . ۲ - عمل بچه باز. ۳ - (عا. ) رفتار نامناسب و نسنجیده . ۴ - (عا. ) آسان پنداشتن کار و جدی نگرفتن آن .

واژه نامه بختیاریکا

خِرتِنَک بازی

مترادف ها

buggery (اسم)
لواط، بچه بازی

sodomy (اسم)
لواط، بچه بازی، جماع غیر طبیعی

pederasty (اسم)
لواط، بچه بازی

پیشنهاد کاربران

بی ریش بازی. ( حامص مرکب ) عمل بی ریش باز. بچه بازی.
بچه بازی : [عامیانه، کنایه ] لواط، کارهای کودکانه، ساده انگاشتن کار .

بپرس