بچه باز. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( نف مرکب ) کسی که پسرهای امرد را دوست دارد. ( فرهنگ نظام ). امردپرست. لاطی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).غلامباره. غطریف. مردی که به پسران ساده بیش از زنان خواهش دارد. ( یادداشت مؤلف ). شاهدباز : ما بنگی و رند و بچه بازیم دیوانه ٔ... خوش قماشیم.
فوقی یزدی.
فرهنگ فارسی
امرد پرست طی .
فرهنگ معین
( ~. ) (ص فا. ) آن که تمایل به آمیزش جنسی با پسر بچه ها دارد.
مترادف ها
pederast(اسم)
بچه باز، لواط گر
sodomite(اسم)
بچه باز، لواط گر، اهل لواط
پیشنهاد کاربران
فقط اون عده ای که میگند بچه باز توهینه، توهین به کی؟ به اون عوضی که به بچه ای که معصومه و معنی اینکارهارو نمیدونه و طرف با حرامزادگی تمام بهش تجاوز میکنه؟ اون لعنتی اعدام که نه ولی باید تحت درمان قرار بگیره و با مصرف دارو میل جنسیش از بین بره تا روح کودک دیگه ای رو الوده نکنه
بی ریش باز. ( نف مرکب ) ( از: بی ریش باز ) بچه باز. امردباز.
بچه باز توهین آمیزه، باید بگید بچه گرا
خاکشیرمزاج
از طایفه اسمال قربون لهجه و گویش تهرانی منحرف جنسی
سنده گز ( گویش تهرانی )
مردافشار. [ م َ اَ ] ( نف مرکب ) کنایه از لاطی و بچه باز است : امام غزنوی آن پیر بخرد هشیار مدرس کتب بونواس مردافشار. سوزنی.