بچند

لغت نامه دهخدا

بچند.[ ب َ چ َ ] ( اِ ) صورتی است از پژند. برغست. قنابری. پژند. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به پژند و برغست شود.

بچند. [ ب ِ چ َ ] ( ادوات استفهام ) به چقدر. به چه قیمت. ( آنندراج ). به چه مقدار. ( ناظم الاطباء ).
- امثال :
کس نگوید خرت بچند ؟

فرهنگ فارسی

به چقدر به چه قیمت .

پیشنهاد کاربران

خرت بچند
معمولا در یک ضربة ال مثل بکار میره و کاربد بیرونی بسیار کم است چون که انسان با درون پاک بکمیاب است و اگر کسی این ضرب المثل رو براى خودش که از زبان هستی درون به کلام تبدیل میشود را به خودش گفت بدان که او انسان فرهیخته ایست . . .

بپرس